-
شخصیت یا جنسیت؟؟؟؟
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 11:02
کدامیک اولویت دارد: احترام به شخصیت یا احترام به جنسیت؟؟؟ افسوس و صد افسوس که ملاک و میزان احترام به افراد در جامعه امروز ما جنسیت افراده نه شخصیت اونها و متاسفانه احترام به جنسیت بر احترام به شخصیت برتری و رجحان داره آزمون عملی: اگر چه این ادعا ثابت شده است اما برای رسیدن به یقین آزمونی رو به شما پیشنهاد می کنم توی...
-
افسوس عشق
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 10:55
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقتی است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همان باغ بلور یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگیش می توان یک شَبه پی برد به دلدادگیش یک نفر سبز ، چنان سبز که از سبزی او می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش شبحی چند شب است آفت جانم شده است اول...
-
طراحی زیبا بر روی عکس شما
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 10:12
طراحی های زیبا بر روی عکس شما لطفا روی لینک زیر کلیک کنید www.photofunia.com برای دیدن نمونه عکسها به ادامه مطلب بروید
-
نصیحتی به دختران امروزی
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 10:40
در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن یاد کن از آتش روز معاد طُره گیسویت منه در دست باد زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشم ها افسون نریز خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم؛عروسک نیستی خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین! خواهر من این لباس تنگ چیست؟! پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟! خواهرم...
-
چند دقیقه باخدا...
شنبه 2 مردادماه سال 1389 16:38
گفتم: خستهام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .::از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53)::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .::خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .::ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::....
-
فاطمه
شنبه 2 مردادماه سال 1389 16:35
تقدیم به فاطمه.ا(عزیزم)
-
سیر تکاملی زندگی انسانها
شنبه 2 مردادماه سال 1389 16:24
سیر تکاملی زندگی انسانها
-
یادته؟!
سهشنبه 22 تیرماه سال 1389 17:09
یادته یک روز بهم گفتی !!!! هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکات رو ببینه و بهت بخنده ؟ گفتم اگر بارون نباره چی؟؟؟؟؟؟ گفتم یک خواهش ازت دارم گفتی به چشم ... اما حالا امروز دارم گریه میکنم ولی آسمون نمیباره تو هم اون دور ایستادی و بهم میخندی برگشتی و گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمون هم گریش...
-
خداوند
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 07:23
خداوندا تو میدانی ... منم ، دلتنگ دلتنگم منم ، یک شعر بیرنگم منم ، دل رفته از چنگم منم ، یک دل که از سنگم منم ، آواز طولانی منم ، شبهای بارانی منم ، انسانیم فانی خداوندا تو میدانی ... منم ، در متن یک دردم منم ، برگم ، ولی زردم منم ، هستم ، ولی سردم منم ، مُرده م ، منم مُرده م منم ، یک بغض پر باران منم ، غمهای بی سامان...
-
عشق
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 23:11
عشـق یعنـی هـمون سـلام اول عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب عشق یعنی انفجار احسا سات عشق یعنی کم کردن فاص له ها عشق یعنی کلید یک رابطه ای م حکم عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی عشق یعنی کسی رو داشته باشی که ازت محافظ ت کنه عشق یعنی وقتی باهاش قرار...
-
چه بهشتی میشه جهنم
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 16:18
امروز می بوسمت ! فوقش خدا منو می بره جهنم ! فوقش می شم ابلیس ! آنوقت تو هم به خاطر این که یک«ابلیس»تو را بوسیده،جهنمی می شی ! جهنم که اومدی ، من اونجا پیدات می کنم و دور از چشم خدا هر روز می بوسمت ! ... وای خدا چه بهشتی میشه جهنم ...
-
شور عشق
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 16:16
گاه نگران می شوی که نکند آنقدر که انتظار داری تو را دوست نداشته باشم. عزیزم دوستت دارم همیشه و همیشه بی هیچ قید و شرطی. هر چه بیشتر تو را می شناسم بیشتر به تو علاقه مند می شوم. همه احساساتم حتی حسادت هایم ناشی از شور عشق بوده است. در پر شور ترین طغیان احساسم حاضرم برایت بمیرم. تو را بیش از اندازه آشفته و ناراحت کرده...
-
احساس
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 16:15
عاشقت خواهم ماند بی انکه بدانی ... دوستت خواهم داشت بی انکه بگویم ... درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی ... گوش خواهم داد بی هیچ سخنی ... در اغوشت خواهم گریست بی انکه حس کنی ... در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی ... این گونه شاید احساساتم نمیرد
-
دلم برای کسی تنگ است..؟
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 15:56
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است … از این جا تا جایی که تویی قدم نمیرسد دست دراز میکنم چیزی مینویسم دریایی دلی قابی غمی از بینشان تا نشانی که تویی مرهم نمیرسد … در این جا و این دَم رونقی نیست...
-
سجده لبهایم...
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 15:53
خدا تو را از خاک آفرید تا بعد از باران تنت، مُهری باشد برای سجده لبهایم …
-
ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی...
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 15:51
گفتی شتاب رفتن من از برای توست آهسته تر برو که دلم زیر پای توست با قهر میگریزی و گویا که غافلی آرام سایهای همه جا در قفای توست سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم در این سری که از کف ما شد هوای توست چشمت رهم نمیدهد به گذر گاه عافیت بیمارم و خوشم که دلم مبتلای توست خوش میروی به خشم و به ما رو نمیکنی این دیده از قفا به...
-
گاه گاهی...
چهارشنبه 9 تیرماه سال 1389 15:44
گاه گاهی که دلم میگیرد پیش خدا می گویم آن که جانم را سوخت یاد آرد ز این بنده هنوز ؟ گفته بودند: که از دل برود یار چو از دیده برفت ماههاست که از دیده من رفته ولی دلم از مهر او آکنده هنوز
-
دلم واسه خودم تنگ شده
چهارشنبه 9 تیرماه سال 1389 10:24
واسه “من” بودنم واسه روز قبل دچار شدنم واسه یه جای ساکت وآروم اونقدری آروم که گوشام از سکوتش درد بگیره دلم میخواد این ذهن؛دیگه به چیزی فکر نکنه حتی به خود ،خود هیچی هم فکر نکنه چقدردلم میخواد ذهنم یه خمیازه بکشه خستگیش دربره،بشه آروم مثل یه دریا ساکت و مواج؛با عمق و لایتناهی اون یه آرامش میخواد شاید نه همیشگی ولی...
-
عکسهای LOVEبسیار زیبا
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 11:36
به ادامه مطلب بروید
-
پیر مرد...
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 11:34
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست...
-
شبی که تو رفتی
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 11:31
شبی که تو رفتی دلم خزان تو شد گفتی غریبگی نکن اما غریب تو شد فرسنگ ها به گوش من اید چنین نوا ای بی وفا دلم شکسته وجان بی نوای تو شد در کشتی این جهان تو ناخدا بودی ز شوق بودنت این دل با خدای توشد.
-
رهین بیعت
جمعه 4 تیرماه سال 1389 12:24
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 جام و دلم وام دارعشق است و الفت اوست دستهایم رهین بیعت اوست عشق,بی التفات او مرگ است زندگی در نگاه الفت اوست این و آن راه نیافتند به دل سینه من حریم حرمت اوست زانکه ما کشتگان راه وی ایم این هم از لطف و مهر و محبت اوست عقل طفلی است در دبستانش عشق از بندگان دولت اوست...
-
مرا بخوان که بمانم
جمعه 4 تیرماه سال 1389 12:23
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این شعر یه شعر احساسی و مفهومیه.اونایی که طبع شعر ندارن و چیز زیادی از شعر نمیفهمن بهتره که نخونن چون بهش میخندن نگاه میکنم از نو, به راه طی شده از خاک از بهشت برین گناه میکنم از نو,مرا دوباره همانگونه عاشقانه ببین من از سلاله ی کوهم,شکسته های شکوهم به زیر پای تو...
-
با نگاهی اعتبارم را گرفت
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 14:13
یک نفر امد قرارم را گرفت برگ و بار و شاخسارم را گرفت چهار فصل من بهار بود ، حیف باد پائیزی بهارم را گرفت اعتباری داشتم در پیش عشق با نگاهی ، اعتبارم را گرفت عشق یا چیزی شبیه عشق بود آمد و دار و ندارم را گرفت
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 14:06
درکنج دلم عشق کسی خانه ندارد کسی جای دراین کلبه ویرانه ندارد دل را به کف هر که نهم باز پس آرد کسی تاب نگهداری دیوانه ندارد گفتمش دل میخری ؟ پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز امدم او رفته بود دل زدستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود ای کاش که معشوق ز عاشق...
-
دوست دارم
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 13:53
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش...
-
مانده ام تنهای تنها...
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 13:11
سالها میگذرد از شب تلخ وداع از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن رفتی و از دل من روشنایی ها رفت لیک بعد از ان شب هر شبم را شمعی روشنی می بخشید بر غمم می افزود جای خالی تو را میدیدم می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم به وفای دل تو و به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 18:59
واسه دوست داشتن لازم نیست آدم سالم باشه بعضی وقتا هم بعضیا یکی رو دوست دارن که سالم نیست مثل این:
-
بیا
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 18:45
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی چرا رفتی از کنارم؟ تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت با چند خاطره ماندم برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود...
-
چرا رفتی؟
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 18:40
خدایا........... خدایا فقط تو را می خواهم.....باور کرده ام که فقط تویی سنگ صبور حرف هایم می ترسم از اینکه بگم دوسش دارم...اون نمی دونه که با دل من چه کرده...نمی دونه که دلی رو اسیر خودش کرده هنوز در باورم نیست که دل به اون دادم و اون شده همه هستی ام روز های اول آشنایی را بیاد میاورم آمدنش زیبا بود ...آنقدر زیبا حرف می...